تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

گره

هو العزیز 

 

 

 

چه چیزی رومیشه باورکرد؟؟؟؟؟ 

خودم رو؟ تو رو؟؟ 

هزاران نشان بی نشان رو؟؟ 

یعنی نمیشه هیچ جای این دنیا رو باور کنم و دلم رو بهش گره بزنم؟؟؟ 

جای آویختن قلبم کجاست تا لختی آروم بگیره ؟؟ جایی که باور کنم امنه

جای پایان یافتن من و تو کجاست؟؟  

 

بهار رو برام سوغاتی بیار

 

   

شقایقت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد