تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

تنهائی های ما

عبور باید کرد و همنورد افقهای دور باید شد

محــــال

هوالعزیز 

 

 

 

 

 

زمانی که عشق فرمان می دهد 

 

محل سر تعظیم فرو می آورد 

 

 

 

 

 

شقایقی

نردبانی

هوالعزیز 

 

 

 

 

...در آدمی عشقی ودردی و خارخاری و تقاضایی هست که اگر صد هزار عالم ملک او شود که نیاساید و آرام نیابد. این خلق به تفصیل در هر پیشه ای و صنعتی و منصبی و تحصیل نجوم و طب و غیر ذلک می کنند و هیچ آرام نمی گیرند زیرا آنچه مقصودست به دست نیامده است آخر معشوق را دلارام می گویند یعنی که دل به وی آرام گیرد پس به غیر چون آرام و قرار گیرد؟ این جمله خوشیها و مقصودها چون نردبانی است و چون پاهای نردبان جای اقامت و باش نیست از بهر گذشتن است خنک او را که زودتر بیدار و واقف گردد تا راه برو کوته شود و درین پایه های نردبان عمر خود را ضایع نکند.

فیه ما فیه مولانا  

 

 

                                                        شقایقی

سهراب

هوالعزیز 

 

  

 

کاش سهراب نمی رفت به این زودیها 

 

 

 

شقایقی